چون در معشوق کوبي حلقه عاشق‌وار زن

شاعر : سنايي غزنوي

چون در بتخانه جويي چنگ در زنار زنچون در معشوق کوبي حلقه عاشق‌وار زن
هر سه را بر دار کن وز کوي معني دار زنمستي و ديوانگي و عاشقي را جمع کن
ور عقيق و لعل خواهي تکيه بر کهسار زنگوهر بيضات بايد خدمت دريا گزين
مرکب گفتار پي کن چنگ در کردار زنشاهراه شرع را بر آسمان علم جوي
عشق بوذروار گير و گام سلمان‌وار زنچهره‌ي عذرات بايد بر در وامق نشين
صدق بوبکريت بايد خيمه اندر غار زنگر شکر بي‌زهر خواهي خار بي خرما مباش
سر بکوب آنمار را و آتش اندر خار زنمار فقر و خار جهلت گر زره يکسو نهد
بس کن اکنون دست اندر رحمت جبار زناي سنايي چند گويي مدحت روي نکو